کد مطلب:29501 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:95

دانشورترینِ امّت












4905. پیامبر خداصلی الله علیه وآله: علی بن ابی طالب، دانشورترینِ امّتم است.[1].

4906. پیامبر خداصلی الله علیه وآله: دانشورترینِ امّت من پس از من، علی بن ابی طالب است.[2].

4907. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - در وصف علی علیه السلام -: پیش قدم ترینِ امّت من در مسلمانی، و دانشورترینِ آنان است.[3].

4908. پیامبر خداصلی الله علیه وآله: علی، از لحاظ دل و جرئت، پُردل ترینِ مردم، و از لحاظ دانش، دانشورترینِ مردم است.[4].

4909. پیامبر خداصلی الله علیه وآله: داناترینِ شما، علی بن ابی طالب است.[5].

4910. پیامبر خداصلی الله علیه وآله: علی، احیاگر آیین من پس از من، و آموزگار امّت من، و برپادارنده حجّت من است.[6].

4911. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - به علی علیه السلام -: تو آگاه ترینِ آنان به كتاب خداوند عزّوجل و داناترینِ آنان به آیین منی.[7].

4912. تاریخ بغداد - به نقل از اَنَس -: گفتند: ای پیامبر خدا! دانش را از چه كسی [ بجوییم و] بنویسیم؟ فرمود: «از علی و سلمان».[8].

4913. مسند ابن حنبل - به نقل از هُبَیره -: [ بعد از شهادت علی علیه السلام] حسن بن علی علیهما السلام برای ما سخنرانی كرد و فرمود: «دیروز، مردی از شما جدا شد كه پیشینیان، در هیچ دانشی بر وی پیشی نگرفته بودند و آیندگان نیز به او نخواهند رسید».[9].

4914. أنساب الأشراف - به نقل از ابواسحاق -: مردی بر سلمان گذشت. سلمان [ به وی] گفت: علی علیه السلام را می بینم كه پشت سرِ شما می رود. چرا بر نمی خیزید تا به دامانش چنگ زنید [ و از او هدایت جویید]؟ سوگند به آن كه جانم در دست اوست، پس از پیامبرتان، هیچ كس جز او به رازهای وی آگاهتان نخواهد ساخت.[10].

4915. الأمالی - به نقل از زَرّ بن حُبَیش -: علی علیه السلام سوار بر اَستر پیامبرصلی الله علیه وآله می رفت. سلمان كه در بین جمعیت بود، گفت: آیا برپا نمی خیزید تا دامانش را بگیرید و از او بپرسید؟ سوگند به آن كه دانه را شكافت و خلایق را آفرید، هیچ كس جز او به رازهای پیامبرتان آگاهتان نخواهد كرد. به یقین، او دانای زمین و تنها مرد ربّانیِ[11]. 106) آن است كه زمین به وجودش آرامش می یابد. اگر او را از دست دهید، دانش را از دست خواهید داد و مردم، شما را سرزنش می كنند.[12].

4916. اُسد الغابة - به نقل از ابن عباس -: هرگاه چیزی از [ دانش] علی علیه السلام از راه اشخاص قابل اعتماد به دست ما برسد، از او به دیگری روی نمی آوریم.[13].

4917. الأمالی - به نقل از سعید بن مُسَیَّب -: شنیدم كه مردی از ابن عباس، درباره علی بن ابی طالب علیه السلام می پرسید. ابن عبّاس به وی گفت: علی بن ابی طالب علیه السلام كسی است كه به سوی هر دو قبله، نماز گزارد، و در هر دو بیعت، بیعت كرد، و هیچ بت و تندیسی را نپرستید، و [ به رسم جاهلیت] هیچ تیر قرعه ای [ برای انجام دادن یا رها كردن كاری] نزد. بر فطرت [ الهی] زاده شد، و چشم بر هم زدنی به خداوند، شرك نورزید.

مرد گفت: پرسش من از تو این نبود؛ بلكه در این باره می پرسم كه او شمشیرش را بر شانه اش نهاد و فخرفروشانه به بصره آمد و چهل هزار نفر را در آن جا كُشت و بعد به شام رفت و نیروهای رزمنده اسلام و حامیان عرب را به جان هم انداخت تا آنان را نابود كرد. سپس به نهروان آمد و همگی آنان را - در حالی كه مسلمان بودند - كشت!

ابن عباس به وی گفت: آیا به نظر تو من داناترم یا علی؟

گفت: اگر از نظر من علی داناتر بود كه از تو نمی پرسیدم.

ابن عبّاس، خشمگین شد و خشمش فزونی گرفت و گفت: مادرت به عزایت بنشیند! مرا علی علیه السلام آموزش داده است. دانش او از پیامبرصلی الله علیه وآله بود. خداوند، پیامبرصلی الله علیه وآله را از فراز عرش خود، آموزش داده بود. پس دانش پیامبرصلی الله علیه وآله از خدا، و دانش علی علیه السلام از پیامبرصلی الله علیه وآله، و دانش من از دانش علی علیه السلام است، و دانش همه یاران محمّدصلی الله علیه وآله در كنار دانش علی علیه السلام چون قطره ای در برابر هفت دریاست.[14].

4918. المصنَّف - به نقل از عبدالملك بن ابی سلیمان -: به عطا گفتم: آیا در میان یاران پیامبر خدا، كسی داناتر از علی علیه السلام بود؟ گفت: نه. خدا او را آموزش داده بود.[15].

4919. مقتل أمیر المؤمنین - به نقل از عبدالملك بن ابی سلیمان -: به عطا گفتم: آیا بین یاران پیامبر خدا، دین شناس تر از علی علیه السلام بود؟ گفت: نه. به خدا سوگند، من چنین كسی را نمی شناسم.[16].

4920. الكافی - به نقل از ابو سعید خُدْری -: هنگامی كه ابو بكر در گذشت و عمر را جانشین ساخت، من حاضر بودم. یكی از بزرگان یهود در - مدینه كه یهودیان مدینه می پنداشتند او داناترین فرد روزگار خویش است -، نزد عمر آمد و به وی گفت: ای عمر! من نزد تو آمده ام و می خواهم مسلمان شوم و اگر به پرسش های من پاسخ دهی، تو آگاه ترینِ یاران محمّدصلی الله علیه وآله به قرآن و سنّت و چیزهایی كه می خواهم بپرسم، هستی.

عمر به وی گفت: من چنین نیستم؛ ولی تو را به كسی راهنمایی می كنم كه داناترینِ امّت ما به كتاب، سنّت و چیزهایی است كه تو درباره آنها می پرسی. و آن گاه با دستش به علی علیه السلام اشاره كرد و گفت: آن مرد، اوست.[17].

4921. الغارات - به نقل از علی بن محمّد بن ابی سیف، از یاران خود، در بیان اهمیّت دادن محمّد بن ابی بكر به نامه امام علی علیه السلام، هنگامی كه وی را فرماندار مصر قرار داده بود (و در آن نامه، دانش های فراوان بود) -: وی بدان نگاه می كرد، یاد می گرفت و طبق آن، داوری می كرد؛ ولی آن گاه كه شكست خورد و كشته شد، عمرو بن عاص، همه نامه های او را گرفت و آنها را نزد معاویة بن ابی سفیان فرستاد و معاویه به این نامه می نگریست و از آن، شگفت زده شده بود.

ولید بن عقبه كه در دستگاه معاویه بود، وقتی شگفتی معاویه را از این نامه دید، گفت: فرمان بده این سخنان را بسوزانند!

معاویه به وی گفت: بس كن، ای پسر ابی مُعَیط! بس كن! تو كه سیاست نداری.

ولید گفت: تو سیاست نداری. آیا سیاستمداری این است كه مردم بدانند سخنان ابو تراب نزد توست، آنها را یاد می گیری و بر اساس آنها، داوری می كنی؟ پس برای چه با او می جنگی؟

معاویه گفت: وای بر تو! تو به من می گویی چنین دانشی را بسوزانم؟ به خدا سوگند هیچ دانشی را جامع تر، استوارتر و روشنگرتر از این ندیده ام.

ولید گفت: اگر از دانش و داوری او در شگفت می آیی، پس برای چه با او می جنگی؟

معاویه گفت: اگر ابو تراب، عثمان را نكشته بود و ما را گرفتار نساخته بود، از او یاد می گرفتیم. آن گاه، اندكی سكوت كرد و سپس به هم نشینان خود نگریست و گفت: ما نمی گوییم كه این نامه، از نامه های علی بن ابی طالب است؛ بلكه می گوییم كه این، از نامه های ابو بكر صدّیق است كه نزد پسرش محمّد بود و ما بر وفق آن، داوری می كنیم و فتوا می دهیم.

این نامه، همواره در خزانه های بنی امیّه بود تا آن كه عمر بن عبد العزیز، به حكومت رسید. او بود كه اظهار كرد كه این [ نامه]، از سخنان علی بن ابی طالب علیه السلام است.

هنگامی كه خبر به علی بن ابی طالب علیه السلام رسید كه آن نامه او به دست معاویه افتاده است، برایش گران آمد.[18].

4922. تفسیر فرات - به نقل از كعب الأحبار -: من می دانم كه پس از پیامبرصلی الله علیه وآله، داناترینِ این امّت، علی بن ابی طالب علیه السلام است؛ زیرا چیزی از او نپرسیدم، مگر آن كه نزد وی، دانشی یافتم كه تورات و همه كتاب های پیامبران، آن را تصدیق می كردند.[19].

4923. پیامبر خداصلی الله علیه وآله: حكمت، به ده بخشْ تقسیم شده است. نُه بخش آن به علی و یك بخش آن به [ بقیه] مردم، داده شده است.[20].

4924. پیامبر خداصلی الله علیه وآله: خداوند عزّوجل دانش را به شش بخش، تقسیم كرده است. پنج بخش آن را به علی داده است و در آن یك بخش دیگر هم برای او سهمی قرار داده است.[21].

4925. پیامبر خداصلی الله علیه وآله: دانش، پنج بخش است. از این پنج بخش، چهار بخش به علی بن ابی طالب داده شده و به بقیه مردم، یك جزء داده شده است. سوگند به آن كه مرا به حق، بشارت دهنده و بیم دهنده بر انگیخت، علی، به آن یك بخش مردم نیز داناترین است.[22].

4926. الاستیعاب - به نقل از عبداللَّه بن عبّاس -: سوگند به خدا، نُه دهم از دانش، به علی بن ابی طالب علیه السلام داده شده است، و سوگند به خدا كه وی در یكْ دهمِ آخر نیز با شما شریك است.[23].

4927. المناقب - به نقل از ابن عبّاس -: دانش، شش بخشِ برابر است. سهم علی بن ابی طالب علیه السلام پنجْ ششم است و سهم [ دیگر] مردم، یك ششم، و او در این یكْ ششم نیز با ما مشاركت كرد تا جایی كه به این یكْ ششم، داناتر از ماست.[24].

4928. الكامل فی التاریخ - به نقل از ابن عبّاس -: دانش مردم، پنج بخش شده است و علی بن ابی طالب علیه السلام چهار بخش از آن را داراست و بقیه مردم، یك بخش از آن را دارند كه علی علیه السلام در آن، شریك شده است و او در آن یك بخش نیز داناترینِ آنان است.[25].









    1. الإرشاد: 33/1، بحار الأنوار: 49/144/40.
    2. الفردوس: 1491/370/1، المناقب: 67/82، كفایة الطالب: 332.
    3. مسند ابن حنبل: 20329/288/7، المصنّف، ابن ابی شیبه: 68/505/7.
    4. مناقب علی بن أبی طالب: 188/151، المناقب: 279/290.
    5. الكافی: 6/424/7، تهذیب الأحكام: 849/306/6، خصائص الأئمّة: 84.
    6. الاحتجاج: 52/298/1، مناقب الإمام أمیر المؤمنین: 142/225/1 و 330/416.
    7. الاحتجاج: 60/363/1، كتاب سلیم بن قیس: 6/601/2، الفضائل، ابن شادان: 123.
    8. تاریخ بغداد: 1830/158/4.
    9. مسند ابن حنبل: 1719/425/1، فضائل الصحابة، ابن حنبل: 1026/601/2.
    10. أنساب الأشراف: 406/2. نیز، ر. ك: الأمالی، مفید: 6/354 و الأمالی، طوسی: 194/124.
    11. ربّانی: مرد خدایی، دانشمندِ راسخ در علم و دین، دانشمند با عمل. (فرهنگ بزرگ جامع نوین)
    12. الأمالی، صدوق: 869/641، الأمالی، مفید: 2/138، شرح الأخبار: 591/281/2.
    13. اُسد الغابة: 3789/96/4، تاریخ دمشق: 407/42، الاستیعاب: 1875/207/3.
    14. الأمالی، مفید: 6/235، الأمالی، طوسی: 14/11، مناقب آل أبی طالب: 30/2.
    15. المصنّف، ابن ابی شیبه: 46/502/7، اُسد الغابة: 3789/95/4، الاستیعاب: 1875/206/3.
    16. مقتل أمیر المؤمنین: 97/107.
    17. الكافی: 8/531/1، الغیبة، طوسی: 113/152، كشف الغمّة: 296/3، إعلام الوری: 167/2.
    18. الغارات: 251/1، بحار الأنوار: 720/550/33، شرح نهج البلاغة: 72/6.
    19. تفسیر فرات: 235/184.
    20. تاریخ دمشق: 8988/384/42 و 8989، حلیة الأولیاء: 65/1.
    21. مختصر بصائر الدرجات: 67، بصائر الدرجات: 52/518.
    22. مائة منقبة: 78/133.
    23. الاستیعاب: 1875/207/3، اُسد الغابة: 3789/96/4، ذخائر العقبی: 143.
    24. المناقب: 88/92 و 89، مقتل الحسین: 44/1.
    25. الكامل فی التاریخ: 441/2، تاریخ دمشق: 407/42.